منطق چیست؟
اندیشه شناسی
انسان با قدرت اندیشه، علم و فلسفه را آفریده است. فاعل این شناخت عالم ذهن و یا به تعبیری قوّه ی شناخت می باشد. چهار قرن قبل از میلاد مسیح و هم زمان با پیدایش سوفیسم در یونان، اندیشمندان این قوّه را محور تامّلات خود قرار دادند و در همین راستا دانش هایی مانند معرفت شناسی، منطق، مباحث متعدّدی در فلسفه ی اولی، روان شناسی ادراکات، جامعه شناسی علم، شناخت درمانی و فلسفه ی ذهن بوجود آمد.
بنا بر این می توان گفت منطق نوعی اندیشه شناسی است. به همین خاطر منطق مقدّم بر هستی شناسی و دانش های تجربی و ناظر به آن ها است. منطق را می توان ابزاری برای علم و فلسفه به شمار آورد. در علم منطق نوع خاصی از اندیشه شناسی مطرح می شود. منطق در حقیقت دانش خطا سنجی و خطا شناسی اندیشه است.
علم حضوری و علم حصولی
آگاهی های انسان دو گونه است. گاهی علم ما نسبت به چیزی به این صورت است که خود آن چیز بدون واسطه نزد ما و در ذهنمان حضور دارد. مانند صورت های خیالی که حضورشان عین آگاهی ما به آن ها است. به این شناخت ها علم حضوری گفته می شود.
ولی گاهی اوقات علم ما نسبت به یک شیئ به واسطه ی حضور صورت آن شیئ در ذهن ما است و خود آن شیئ نزد ما حضور ندارد. در حقیقت ذهن مانند آینه ای است که تصویر آن را به ما نشان می دهد. به این نوع از آگاهی ها علم حصولی یا ارتسامی گفته می شود. از آن جا که دانش ها و مهارت ها بر علم حصولی مبتنی هستند، پس علم حضوری در گستره ی دانش منطق جایی نخواهد داشت.
این نوشته و شماره های دیگر آن فیش های مطالعاتی بنده است از کتاب منطق (1) نوشته ی آقای احد فرامرز قراملکی که البته به قلم خودم به رشته ی تحریر در آمده است.